سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیار روشنم در شب تیره

شعری از بانو سیمین بهبهانی

ای دیار روشنم در شب تیره

ای دیار روشنم، شد تیره چون شب روزگارت
کو چراغی جز تنم کاتش زنم در شام تارت
ماه کو، خورشید کو؟ ناهید چنگی نیست پیدا!
چشم روشن کو که فانوسش کنم در رهگذارت
آبرویت را چه پیش آمد که این‌بی‌آبرویان
می گشایند آب در گنجینه‌های افتخارت
شیرزن شیرش حرام کام نامردان کودن
کز بلاشان نیست ایمن گور مردان دیارت
می فروشند آنچه داری: کوه ساکن، رود جاری
می ربایند آهوان خانگی را از کنارت
گنج‌های سر به مهرت رهزنان را شد غنیمت
درج عصمت مانده‌بی‌دردانگان ماهوارت
شب که بر بالین نهم سر، آتش انگیزم ز بستر
با گداز سوز و ساز مادران داغدارت
در غم یاران بندی، آهوی سر در کمندم
بند بگشا- ای خدا- تا شکر بگذارد شکارت
مدعی را گو چه سازی مهر از گل در نمازت
سجده بر مسکوک زر پر سودتر آید به کارت
این زن ای من- بر کمر دستی بزن، بر خیز از جا
جان به کف داری همین بس بهره از دار و ندارت


شعری از برتولت برشت

ژنرال....!

ژنرال تانکت قوی ترین خودروست

جنگلی را فرو می اندازد و

هزاران نفر را له و لورده می کند

اما یک عیب دارد:

نیاز به یک راننده دارد

ژنرال بمب افکنت قوی است

از توفان سریعتر پرواز می کند

از یک فیل بیشتر بار می کشد

اما یک عیب دارد:

نیاز به یک خلبان دارد

ژنرال از آدم ها استفاده های زیادی می شود کرد

او می تواند پرواز کند و می تواند بکشد

اما یک عیب هم دارد:

می تواند بیندیشد